«من صلح را روی بال تو مینویسم تا تو به همه جهان پرواز کنی.» ساداکو ساساکی
«اوپنهایمر» oppenheimer تازهترین ساختهی کریستوفر نولان، روایت رابرت اوپنهایمر، پرومتهی آمریکایی یا پدر بمب اتم است که در دهه ۱۹۴۰ به همراه تیمی از دانشمندان برجسته، سلاح کشتار جمعی، بمب اتم را ساختند، اما با این تئوری که استفاده از آن میتواند پایانی برای جنگ جهانی باشد و علیه آلمان نازی در جنگ جهانی دوم استفاده شود و پاسخی باشد به دیدگاه جنونآمیز هیتلر از تسلط و نابودی جهان. اما آنها از یاد بردند که در طول تاریخ بشریت، هر زمان عملی برای اولین بار انجام شود، خطر، سؤالات اخلاقی، پیامدهای ناخواسته و امکان خلق هیولایی را دارد که توقف آن ناممکن است. در نهایت فاجعه رخ داد؛ نتیجهی عملیات اوپنهایمر و تیمش، بمبی بود برای پایان دادن به جنگ جهانی دوم اما پس از تسلیم آلمان، بمبی که دو بار در اوت ۱۹۴۵ به ژاپن پرتاب شد. ابتدا هیروشیما و سپس ناکازاکی. دستاوردی که برای بشریت در آنجا ویرانگر بود.
فیلم با سکانسهایی از محاکمهی رابرت اوپنهایمر، در دولت آیزنهاور، رئیسجمهور وقت آمریکا که دستور ممنوعیت دادههای سری را صادر کرد و از مخالفان استفاده از بمب اتم بود، شروع میشود. زمانی که اوپنهایمر به هواداری از کمونیسم متهم میشود و در نهایت مجوز او در حالت تعلیق درمیآید.
نولان فیلمساز جریانسازی است که حساسیت سینماییاش غرق در جهان صیقل خوردهی کلاسیک است، اما این حساسیتها با ابزارهای مدرن ادغام شده تا تجربیات بصری بینظیری را با ایدههای واقعی دربارهی جهان پیرامون ایجاد کند. از آثار اولیه گرفته تا سهگانهی بتمن، میانستارهای، دانکرک و...، اینبار اما نولان در شکل دیگری از نابودی جهان با بمب اتم، به سراغ منشأ اصلی آتش و خالق آن میرود و هراس و هیجان را به ظرافت به تصویر میآورد.کیلین مورفی تابلو انیمه در ششمین همکاری خود با نولان و البته برای اولینبار، نقش اصلی فیلم را برعهده دارد، فیزیکدان پیچیده اما درخشانی که وظیفهی رهبری پروژه منهتن که تلاشی است مخفیانه برای درست کردن بمب اتم بر دوش اوست. بمب اتمی، سلاحی به قدری قدرتمند که میتوان از آن برای پایان دادن به جنگ برای همیشه استفاده کرد. اوپنهایمر، مردی با سیاست چپ و حتی متهم به کمونیست بودن، میدانست که میتواند همه عناصر را کنار هم بیاورد و به هدف برسد. کاراکتری که یک معمای اخلاقی در سرش جمع میشود و شروع به تصور خطرات فراتر از استفاده کوتاه مدت از سلاح میکند و آرامآرام جرقهی یک مبارزهی تسلیحاتی و یک نظم جهانی جدید که زندگی بشر را برای همیشه تغییر داد.
فیلمنامهی خیرهکننده نولان بر اساس کتاب برنده جایزه پولیتزر: کتاب پرومتئوس آمریکایی: پیروزی و تراژدی جی رابرت اوپنهایمر نوشته کای برد و مارتین جی شروین، به تصویر آمده است. فیلم به عنوان یک نگاه اجمالی جذاب به کسانی است که برای انجام این شاهکار زمان و هزینه گذاشتند و مجبور بودند با عواقب آن نیز زندگی کنند، ارثیهای که به همهی ما رسیده و باید با آن زندگی کنیم. ارثیهای که به هنگام اولین آزمایش بزرگ ترینیتی بمب در صحرای نیومکزیکو، هیچکس نمیدانست بعد از زمانی که دکمه فشار داده میشود، چه تاثیری بر جو زمین خواهد داشت.

داستان «اوپنهایمر» به شکل غیرخطی روایت میشود، در دورههای زمانی مختلف به عقب و جلو میرود و به صورت اول شخص روایت میشود. ناگفته نماند که نولان فیلمی بسیار دقیق و با بازیگران بسیار مطرح و پر ستاره ساخته است. مت دیمون در نقش لزلی گرووز، افسر ارتش که مدیر پروژه منهتن بود و اوپنهایمر را وارد آن کرد، عالی است. امیلی بلانت در نقش کیتی همسر اوپنهایمر، به خوبی مخاطب را همراه میکند، اما کسی که به وضوح همتای او بود، فلورانس پیو است که نقش ژان تاتلاک را بازی میکند؛ معشوقهی او که رابطهای داغ اما غمانگیز را با اوپنهایمر تجربه کرد. جاش هارتنت در نقش دوست سرزنده و دانشمند هستهای. کنت برانا، نیلز بور و برنده جایزه نوبل در فیزیک است.
بنی سافدی در نقش ادوارد تلر، فیزیکدان نظری که به توسعه بمب هیدروژنی هولناک کمک کرد، بسیار درخشان است. کیسی افلک در نقش بوریس پاش، افسر ضد اطلاعات ارتش ریاست جمهوری است. رامی مالک فیزیکدانی است که بعداً در فیلم در جلسه سنا جای خود را نشان میدهد. و مهمتر از همه گری اولدمن در نقش رئیس جمهور هری ترومن در یکی از به یاد ماندنیترین صحنههای فیلم بسیار درخشان است. شخصی که اوپنهایمر را به دفترش دعوت میکند تا بابت بمب اتم به او تبریک بگوید و پس از شنیدن تردیدهای جدید اوپنهایمر در مورد استفاده از آن در آینده و اینکه روسها در مسیر رسیدن به آن هستند. او را خاموش میکند، این ایده را رد میکند و به او یادآوری میکند، با جسارتی خالصانه، که این او است که به عنوان کسی که واقعاً از آن استفاده کرده و در جنگ پیروز شده است، به یاد خواهد آمد. تابلو شخصیت های سینما جیسون کلارک در نقش راجر راب، که در جلسه ۱۹۵۴ بازپرس ویژه برای انکار مجوز امنیتی اوپنهایمر بود. تونی گلدوین در نقش رئیس انرژی اتمی گوردون گری؛ و جفرسون هال در نقش هاکون شوالیه، یکی از دوستان اصلی اوپنهایمر. تام کونتی بازیگر کهنهکار نیز در چند صحنه خود در نقش آلبرت انیشتین، معتمد معروف اوپنهایمر، به سادگی فوقالعاده است.
ذکر این نکته الزامی است که نولان در نهایت تصمیم گرفت نتایج دهشتناک اتفاقی را که آمریکاییها بر فراز ژاپن رقم زدند، به تصویر نیاورد و در عوض فاجعه را از طریق چشمان تسخیر شده اوپنهایمر اجرا کند، رویکردی بسیار دراماتیکتر، مؤثرتر و دلانگیزتر که با برخی جلوههای ویژه فوقالعاده و با موسیقی تپندهی لودویگ گورانسون انجام داد. «اوپنهایمر» در نهایت یک فیلم جنگی اکشن نیست، بلکه یک فیلم بسیار انسانی است که شخصیت اصلی آن با یک معضل اخلاقی مواجه است که ادامهی مسیر او و تمام جهان را دگرگون میسازد.
در نهایت باید گفت آخرین ساختهی نولان داستانهای زیادی برای گفتن دارد، و نولان همهی آنها را به خوبی گرد هم میآورد. از صحنهی پرتعلیق اولین آزمایش بزرگ ترینیتی بمب در صحرای نیومکزیکو و فشار دادن دکمهی فعال کردن بمب گرفته، تا آتش کومهای که شعلههایش نسلهای بعد را نیز سوزاند. خرید تابلو فیلم و سریال این فیلمی است که با وجود زمان طولانی، مخاطب هرگز به ساعت خود نگاه نمیکند. «اوپنهایمر» میتواند تاثیرگذارترین دستاورد کریستوفر نولان تا به امروز باشد، او چنین حس سینمایی و نفسگیری از تصویرسازی بصری را روی این فیلم سرمایهگذاری کرده است که مخاطب را تمام مدت روی صندلی میخکوب میکند. شاسد بتوان گفت این فیلم در مهمترین زمان ممکن ساخته شد، تا یادآوری کند که هنوز روی انبار باروتی که اوپنهایمر و تیمش ساختهاند نشستهایم و هنوز باید به هشدارها توجه کنیم، شاید اکنون بیش از همیشه. به نظر میسد «اوپنهایمر» مهمترین و تاثیرگذارترین فیلم سینمایی سال ۲۰۲۳ باشد و سوزناکترین میراث بشری که روی بال آن به جای صلح، جنگ نوشته شد.